عکس قدیمی مربوط به قبل از انقلاب , سید داود اشرف تالش (بازنشسته آموزش و پرورش), آرامگاه سعدی
تاریخ عکس:1349 خورشیدی
عکس های قدیمی از معلمین کشلی
سمت راست:جواد مازندرانی سپاهی دانش(تاریخ عکس1345/9/9)
سمت چپ:رضا فقیری اهل بم کرمان
عکس های قدیمی اهالی کشلی_1345 هجری خورشیدی(48 سال پیش)
عکس متعلق است به نصرت پروایی
از راست:فرامرز بوک_ وهاب بی نیاز_سپاهی دانش _اسحاق آهنگی _فیض ا... فیضی جانی_رسول پور حبیبی_عبرت تنها پور_حسین حامی _احمد زمزم
عکس قدیمی معلمین (سپاهی دانش) و دانش آموزان کشلی
مربوط به سال 1345 خورشیدی(48 سال پیش)
از راست جواد مازندرانی سپاهی دانش_رشید پردلی+محمد پروایی_
رضا فقیری اهل بم کرمان (سپاهی دانش)
نفرات نشسته از راست :ناشناس_مرحوم احد پروایی و آقا وردی جاویدی
عکس های قدیمی _دهه هفتاد (حدود سال های 1370 شمسی) عکس از آرشیو جواد لطفی
مکان عکس :آستارا تاریخ عکس : حدودسال 1348 خورشیدی
عکس های قدیمی دانش آموزان خطبه سرا و کشلی
آستارا (عکاسی فتو فرشته )دهه پنجاه_پارک ملی
ایستاده ازراست :بهریش گلابی_حسرت امامی
نشسته از راست:اکبر پور_محمد پروایی
عکس ده سالگی ام (کلاس پنجم در مدرسه رضوان خطبه سرا)_1353
عکسی
که در دستم براداشته ام مشخص نیست مربوط به شاه سابق هست یا یکی از اعضای
خانواده او که در صفحات ابتدایی کتابهای درسی آن موقع چاپ می شد .
نوشته شده توسط جواد نظامدوست
04 خرداد 1394
پایان قصه طلسم و افسانه گنج های سوباتان
سوباتان فقط سوباتان است باید رفت و دید.
یکی از چشم اندازهای زیبای ایران که هیچ عکس و گزارشی نمی تواند گویای چیزی باشد که چشم شما آن را دیده است.
با راویان داستان طلسم غارگنج خانه سوباتان همراه شوید .
قبل از هرچیز با سوباتان آشنا شویم به قلم زیبای آقای بهمن جلیلی
در زبان ترکی « سو » به معنی آب و « باتان» به معنی محل فرو رفتن است ، پس "سوباتان" یعنی محل فرو رفتن آب . در سوباتان
چشمه ای وجود داشته که آب آن پس از جوشیدن از دل خاک دو باره در زمین فرو می رفته است .
در تصویر زیر محل فرو رفتن آب نشان داده شده ولی متاسفانه چند سالی است که به دلیل ریختن تفاله های ساختمانی و آشغال آبر آن مسدود شده و آب چشمه ها ی اطراف در آنجا جمع شده است . همسایگان این محل شهادت می دهند که تا چند سال پیش صدای خور خور فرو رفتن آب در این محل ، بچه ها و حتی بزرگترها را برای تماشای آن در اینجا جمع می کرد و بخشی از اوقات فراغت اهالی با تماشا و شنیدن صدای فرورفتن آب در این محل می گذشت . یکی از اهالی قدیمی این محل شهادت می دهد ، روزی جمعی از اهالی دور این آبراه جمع شده و نظاره گر صحنه های زیبای فرو رفتن آب در این محل اسرارآمیز بودیم که یک کاسه مسی از دست یکی از حاضرین به آب افتاد و جریان آب کاسه را همراه خود به درون زمین برد و تا چند ثانیه صدای "جیرینگ جرینگ " کاسه مسی به
گوشمان می رسید.
بر اساس همین باور قدیمی گویا آب این چشمه با استفاده از قانون ظروف مرتبطه و توسط لوله های سفالی بنام تموشه به آب انبار قلعه « صلصال» لیسار که حدود 20 کیلو متر با آن فاصله دارد متصل بوده است . البته وجود همیشگی آب تازه و صاف و گوارا در آب انبار قلعه صلصال که در ارتفاع بسیار زیادی در نوک قلعه قرار گرفته این باور افسانه وار را تقویت می نمود . طول و عرض آب انبار 4*6 و ارتفاع آن 10 متر است . خطوط بجا مانده از آب در روی دیواره های آب انبار نشانگر پر بودن آن در طی سالهای بسیار طولانی از آب بوده که خود حدود 40 سال پیش شاهد آن بوده ام که متاسفانه در دهه های اخیر بدلیل کنده کاریهای غیر مجاز آب آن قطع و خشک شده است . (شاید در صورت تخلیه تفاله های کف آب انبار و کاوش فنی توسط کارشناسان میراث فرهنگی بتوان آب و حیات را دوباره به این
آب انبار اسرار آمیز باز گرداند)
بر اساس باورهای کهن مردم لیسار ، در زمانهای بسیار قدیم سیبی را که در آب چشمه مورد نظر سوباتان انداخته بودند و سیب همراه آب چشمه در زمین فرو رفته بود ، پس از مدتی از آب انبار قلعه صلصال سر در آورده بود . اگر این نظریه ها درست باشد یقیناً آب از طریق لوله های سفالی بنام تموشه یا تمبوشه انتقال یافته است . تموشه لوله سفالی بطول 40 الی 60 سانتی متر و قطر دهانه یک طرف آن 10 و طرف دیگر 8 سانتی متر بوده و با اتصال این لوله های گلی و سفالی آب چشمه ها تا دهها کیلومتر به آبادیها انتقال می یافته است . نمونه این تموشه ها در اقصی نقاط ایران در مراکز باستانی و قدیمی کشف شده و هم چنین در ییلاقات ارده رضوانشهر - آق اولر تالش و کَنه کندی ییلاقات خطبه سرا نیز به دست آمده است . طرف باریک تموشه بطول 5 سانتی متر بطور کشویی در داخل
لوله دیگر قرار گرفته و از بهم پیوستن آنها ، لوله آب به هر اندازه مورد نیاز ایجاد می شد.
این تمبوشه در ییلاقات ارده رضوانشهر تالش کشف شده که آب چشمه " سرد آوین " را به روستای " کَنَه دی " بطول تقریبی 3
کیلومتر منتقل می کرده که در اثر رانش زمین از دل خاک بیرون آمده و گویا ساکنین محل چند تایی از آنها را نگهداری می کنند.
(تموشه اهدائی آقای فتح اله رشیدی ارده دانشجوی رشته حسابداری دانشکده سما تالش
البته باور دیگری نیز در این خصوص وجود دارد و آن اینکه بعضی ها معتقدند در زمانهای بسیار قدیم در امتداد این دره که از نظیری محله تا روستای قوری دره (دره خشک) بطول تقریبی دو کیلومتر ادامه دارد کانال و یا قناتی را کنده بودند که آب چشمه های مسیر را به روستای قوری دره که محل زندگی جمع کثیری از دامداران بوده و فاقد چشمه و آب آشامیدنی بوده منتقل می کردند . تماشای دهانه 18 چاه در این مسیر قوسی از نظیری محله سوباتان تا قوری دره از ارتفاعات مجمع داش به درستی این باور کمک می کند .
روستای قوری دره هم اکنون نیز محل سکونت دهها دامدار بوده و فاقد چشمه و آب می باشد و چند سالی است که یک شاخه از لوله کشی آب سوباتان به این محله کشیده شده .
نظریه دوم :
بر اساس این نظریه بعضی ها نیز معتقدند با توجه به اینکه بطور کلی در تمامی سرحدات غربی و ییلاقی تالش نام آبادی ها همچون" گزنه هونی " و " بیده پشت " و " شَتَه ژی " و غیره ... به زبان تالشی است لذا نام این ییلاق نیز از ریشه " سووتن " به معنی محل روییدن گلپر گرفته شده چرا که این گیاه داروئی یکی از گیاهان بومی سوباتان و روستاهای اطراف آن می باشد . صاحبان این نظریه معتقدند هنوز هم تالش زبانها در مکالمات خود از واژه " سووتن " استفاده می کنند . البته طرفداران نظریه اول ، تالشی بودن چند روستای فوق را دلیل قاطع بر این امر ندانسته و می گویند تعداد زیادی از روستاهای سوباتان هم مانند" قوری دره " و" ساری بولاغ " و" هاچا داش " و غیره به زبان ترکی نامگذاری شده اند . جدای از این بحثها باید پذیرفت که به دلیل نزدیکی و تبادلات مختلف تجاری و فرهنگی و اجتماعی بین تالش و آذربایجان و هم چنین مهاجرت جمع کثیری از آذری ها به نقاط مختلف تالش، تاثیرات فرهنگی زیادی بین ترک زبانها و تالش زبانها اتفاق افتاده که تعیین وجه تسمیه اصلی سوباتان را کمی مشکل می کند .
بهر حال همانگونه که در بخش گیاهان دارویی توضیح داده شده فروش دانه " سو " همان گلپر یکی از منابع مهم درآمد اهالی سوباتان و روستاهای اطراف آن می باشد .
زمینهای سوباتان استعداد فراوانی برای رشد بوته های " سو " دارد و این گیاه دارویی طی 2 سال ببار نشسته و محصول می دهد . لذا پیشنهاد می شود هریک از اهالی چند بوته سو یا بالدرقان که همان گلپر است در محوطه خانه های خود بکارند . با این کار هم
اهالی برای مصرف سالانه گلپر خودکفا می شوند و هم چهره شهر عوض شده و سبزینگی سوباتان بیشتر می شود.
عکس یک بوته سو " گلپر " در محوطه خانه مرحوم قربون بردبار
در ضلع شرقی سوباتان روستایی بنام " سوکدی " وجود دارد که گویا نام این روستا نیز بی ارتباط با این موضوع نیست و "سو " بمعنی گلپر و " کَدی" بمعنی روستا می باشد . روستای سوکدی در شرق سوباتان و بالای کوهی سنگی متصل به جنگلهای منطقه بوده و در اطراف این روستا " سو " فراوان است.
البته تعداد دیگری این نظریه را قبول نداشته و معتقدند نام اولیه این روستای ییلاقی متصل به جنگل "سوک هاندی" بوده و در زبان تالشی "سوک" بمعنی خروس (قرقاول) و "هاندی" بمعنی خواندن و آواز سر دادن است . گویا قدیمها در این محل قرقاول بسیار زیاد بوده و صدای آواز خواندن قرقاولها از هر طرف این روستا به گوش می رسیده که به همین دلیل نام (سوک هاندی) به این روستا گذاشته شده و بعدها برای راحتی تلفظ به (سوکدی) تبدیل شده است . و لذا (سوکَ دی) را می توان ، روستای خروس نیز معنی کرد.
غارگنج خانه وخیل داستانهای آن
قصه ها و داستانهای شیرین و بعضاً وهم انگیزدراقصا نقاط کشورما در روستاها هنوز نقل محافل است و کمترغاری را رفته ایم که درباور اکثر ساکنین محل داستانهایی ازقبیل وجود جن و انس ، طلسم و آل ، دیو و اژدها و گنج و دفینه وجود نداشته باشد .
اما مدتی بود که اصرار آقای بهمن جلیلی برای حضور تیم کارشناسی انجمن غارو غارشناسی پیگیرانه دنبال می شد و بلاخره پروژه بازدید و نقشه برداری این غار دردستورکار قرار گرفت . روز پنج شنبه دهم اردیبهشت 1394 تیم چهارنفره انجمن وارد استان سرسبز گیلان و سپس منطقه خاص سوباتان شدند .
از تالش و لیسار حدود دوهزارمترارتفاع می گیریم تا به سوباتان کلکسیونی از چشم اندازهای زیبا ، مراتع سرسبز و وسیع می رسیم .
اردیبهشت است و سرمای دلنشینی قلقلک ات می دهد ، سرمایی که باعث آزارت نمی شود بلکه خون سرشار از اکسیژن تازه را در قلم پایت جاری می کند وهوشیاری عضلانی وادارت می کند که بدوی ، اما اولنگ های خیس و باران خورده و چمنزارها و مراتع همچون فرزندی سیر واز مام آسمان چنان زیرشمد مخملی سبز ساکت و آرام غنوده اند که دلت نمی آید بدوی و آرامش زمین را برهم زنی .
کمی دورترچمنزار سبز سرش را بربالشی از برف بربلندای کوهی تکیه داده است ، هرسو که می نگری تابلویی است زیبا و خاص ، تشبیهات زیادی از این منطقه زیبا با دیگر اقصا نقاط دیدنی جهان شده از آن جمله سویس آسیا ، آلپ ایران و ... اما اینجا سوباتان است خودش است و مشابه ندارد .
جمعه یازدهم اردیبهشت بطرف غارگنج خانه که درجهت شمال شرقی زیریک یال سنگی قرار گرفته بود حرکت می کنیم درمسیر تعداد زیادی سینگ هول ( فروچاله ) که محل فرو رفتن آب اند برمی خوریم .
با اینکه بارها داستانهایی مشابه از طلسم و گنج درغارهای دیگر شنیده بودیم اما انگار اینبار با شنیدن و اصرار زیاد اهالی سوباتان خصوصا جامعه تحصیل کرده ما نیز خوف ورمان داشته از اهالی سوباتان که تا دهانه با ما همراه شدند و کنجکاوانه منتظر بازشدن صندوقچه سرمهر غارگنجخانه خداحافظی همراه با حلالیت طلبیده با احتیاط بیشتری داخل غارمیشویم .
دهانه ورودی غاربصورت شکافی درابعاد دو درسه متربود بطوریکه اول می توانستیم ایستاده و سپس نشسته حدود هفت متر داخل شویم و از آن به بعد بایستی با دو مترصعود به سمت بالا به تنگ راهی رسید که ابتدای دو چاه عمودی در دوسمت چپ و راست است . شروع کار ما را متوجه غاری سخت گذرمی کند .
ابتدا مسیرسمت راست را انتخاب می کنیم ، با اینکه چاهکی است تنگ امکان پایین رفتن بدون طناب و ابزارفنی هست ، اما احتیاط کرده طناب ریزی می کنیم ، هفت مترعمق دارد درانتهای چاهک سمت راست تیکه های استخوان بصورت پراکنده دیده میشود که نمونه هایی برای شناسایی بیشتر برداشته می شود که ظاهرا" مربوط به انسان است . با همه سختی هرچه داخل می رفتیم آثار ورود انسان بیشتر دیده می شد مانند دیوار نویسی ، پوست آدامس و چوب نیمه سوزو ...
از اینجا مسیر مانند راه رویی باریک با عرض 90سانت با ارتفاعی حدود سه متر به طول 8 متر ادامه می بابد ، آثار کنده کاری زمین و جابجای خاک دردو نقطه حدود نیم مترمکعب دیده می شود.
ازاین نقطه می بایست دردهلیزی باریک که درکف آن آب نیز جمع شده سینه خیزشش متر جلو رفت و به اتاقکی به ابعاد 2.5 در 2 متر رسید که میتوان به راحتی درون آن ایستاد اما ادامه راه با مسیر تنگ و سینه خیز پس از 5 متر به انتهای این گذرگاه ختم می شود .
بچه های تیم نقشه برداری مشغول کار خویش شده اند و تیم جستجو به دنبال مسیر سمت چپ و رمز گشایی طلسم گنج خانه از زیرچاهک اول خود را دردهلیزمنتهی به چاهک سمت چپ می بینند این راه هم پس از ادامه و یک پیچ به سمت چپ با طول 12 متر تامام می شود . با توجه به اصرار و تاکید راهنمایان محلی و گفته های چند نفری که داخل این غارشده بودند ما نیز با نورکافی که همراه داشتیم همه اطراف و راههای احتمالی را بررسی کرده ولی گویا داستان طلسم گنج خانه به پایان رسیده وغاری طبیعی که درشکافی از سنگهای آهکی کم ارتفاع منطقه تشکیل شده که درمجموع پس از نقشه برداری با طول 82 متر و عمق منفی شش متر به غارهای دارای نقشه کشور اضافه شد .
انجمن غاروغارشناسی ایرانیان وظیفه می داند از میهمانوازی دوستان خویش درمنطقه شورای شهر لیسار وخصوصا آقایان انجامی و جلیلی تشکر و قدرشناسی ویژه بنماید.
اردیبهشت 1394 تیم اعزامی انجمن
آقایان جواد نظام دوست ، یونس شریعتمداری ، یوسف سورنی نیا و آیت پورغلامی
منبع :انجمن غار و غارشناسی ایرانیان
کسانی که مدعی اند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند،سرانجام به
این نتیجه می رسندکه همه راباید کُشت !
تصاویری از ییلاق در اواسط مردادماه 1393
خشکسالی سبب شده تا وضعیت پوشش گیاهی در مراتع ییلاق وضعیت خوبی نداشته
باشد .دامداران برای تغذیه احشام مشکل دارند و برای تهیه علوفه
مجبورند، علوفه دیگر استانها را با قیمت بالایی خرید کنند.هم اکنون
دامداران چشم به آسمان دوخته اند تابا نزول رحمت الهی، وضعیت پوشش
گیاهی مراتع سرو سامانی بگیرد .
فرزند هنر باش نه فرزند پدر
فرزند هنر زنده کند نام پدر را
ساختمان جدید اولین دبستان تالش -رضوان خطبه سرا
اطلاعیه
خدمت اندیشمندان وبزرگان منطقه تالش سلام عرض می نمایم
کسانی
که از مبارزان منطقه تالش در دوران پهلوی از جمله برادران عزت (قاچاق
عزت)و اشخاصی به نام های گل آقا و یول آقا اطلاعاتی دارند ارسال نمایند .
بنده مطالبی که از اینها شنیده ام این هست که گویا اینها سه برادر بودند و در زمانی که صدور شناسنامه تازه شروع شده بوده ،از همکاری با دولت وقت (احتمالا پهلوی اول) خود داری می کنند و با حکومت وقت به مبارزه بر می خیزند ودر این راه یکی از آنها زخمی شده و بر اثر جراحت وارده دستش به شدت زخمی شده و در اثر جراحت وارده دستش قطع می شود .
عزت (احتمالا اهل اسالم یا خلخال)بعد از این مبارزات تحت تعقیب مامورین دولتی قرار گرفته و مدتها به طور پنهانی در روستاهای مختلف پنهان می شود و پس از مدتی سر از یکی از روستاهای خطبه سرا درآورده و به روستای (تنبوه) پناه می آورد.
عزت چند روز در این منطقه می ماند ولی با تحریک (نام محفوظ)توسط عده ای (نام محفوظ)شبانه به محل اختفایش یورش می برند ودستگیر کرده وسپس دست بسته تحویل ماموران دولت می دهند.پس از دستگیری در شهر تالش یا در شهر رضوانشهر به دار آویخته می شود .
نام عزت در منطقه تالش بر سر زبانها افتاده و به قاچاق عزت معروف می شود .
مطالبی در مورد ایشان در بعضی جاها نقل شده و بنده تاکنون به آن مطالب دسترسی نداشته ام و گویا در کتابی از حبیب الله زنجانی هم از ایشان به عنوان اولین اعدامیان دمکرات در استان گیلان نام برده است .(به همین مضمون).
کسانی که اطلاعات بیشتری از این اشخاص دارند ارسال نمایند .آیا این اشخاص از مبارزین سیاسی در زمان خود بوده اند ویا علت دیگری داشته و مبارزات و درگیری های اینها برای چه بوده ودر آخربراساس چه اتهامی به دار آویخته شد؟...............
..... آیا گول آقا هنوز زنده هست؟آیا فرزندان عزت در اسالم هستند وآیا می توان گفت (عزت و برادرانش از مبارزان و قهرمانان تالش )هستند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مردم خطبه سرا از دوران کودکی قاچاق عیزت را به عنوان یک قهرمان می دانند و عاملان دستگیری اش را در خطبه سرا (......نام هایشان ...محفوظ) را یک خیانتکار می دانند .چطور کسی را که به تو پناه بیاورد و به دستو ر....اونو دست بسته تحویل مامور دولت بدهی ....و الله اعلم ..........چون در لهجه رایج اینجا (قاچاق عیزت)می گویند این کلمه اینطوری نوشته ام .فکر کنم کلمه قاچاق غیر تالشیه که رواج شده ودر فارسی و ترکی و تالشی رواج یافته ...در ضمن بنده تلاش خواهم کرد با سالخوردگان خطبه سرا هم اطلاعاتی راجع به (قجقه عیزت) گرداوری کنم ..البته با یکی از کهنسالان خطبه سرا امروز سوالاتی گذری کردم ایشان گفتند که پس از دستگیری اورا دیده و می گفت قارقو (نی)خوب می زده و از چند نفر نام برد که در دستگیری او نقش داشته اند و عیزت را فرد مثبتی می دانست و کسی هم می گفت که عاملان دستگیری عیزت به روز سیاهی دچار شدند ..............
توضیحات آقایان :جمشید فرمانبر،شهرام آزموده و مسعود شهبازلی
Jamshid Farmanbar چیزی که مادرم تعریف می کرد:مبارزی بوده که با دولت مبارزه می کرده...یک آزادیخواه بوده
توضییحات شهرام آزموده
درود به دوستان. من در شماره 7 و 8 مجله تالش (سال 1383) با کوچکترین برادر عزت یعنی گل اَقَه (گل اقا) گفتگو کرده ام و و آن را با عنوان « برادرانم را در رضوانشهر اعدام کردند » به چاپ رسانده ام. برای کسب اطلاعات بیشتر به آن دو شماره از نشریه تالش مراجعه کنید. در یکی از درگیری ها به دست گل آقا تیر خورده بود. وقتی آن ها را دستگیر کردند به خاطر کمی سن گل آقا او بخشیده شد. ولی عیزت و یالَه اَقه و شخصی به نام حسن که از اهالی تکی تازه آباد شهر تالش بود اعدام شدند. احتمالا حدود سال های 1315 تا 1320. دقیقاً نمی دانم. چون کسی نمی داند. بعد آن ها را در جایی در رضوانشهر دفن کردند که فعلا کسی نمی داند کجاست. عزت و برادرانش اصالتاً از تالشان لنکران بودند و در جریان مسائل سیاسی روسیه ان زمان به ایران می ایند. مثل خیلی از تالشان دیگر که اینک در تالش ایران از جمله اسالم به نام مهاجر معروف هستند. و... اینک بازماندگان شان در اسالم زندگی می کنند. اخیراً در شماره 2 ویژه اسالم نیز خاطره ای خواهرش در یکی از روستاهای لنکران چاپ شده است...پیدا کردن برخی شماره های قدیمی مجله خیلی سخت است. از جمله همین دو شماره. سال قبل برای دوستی چند دوره از شماره های قدیمی نشریه تالش را از این جا و آن جا به دو سه برابر قیمت خریدم. چون سفارش داده بودند. ولی بعداً پشیمان شدند و نخریدند. دو سه دوره اش را دوستان دیگر خریدند. هنوز چند دوره ای هست. البته کامل نیست. به نظرم در هر دوره چند شماره ای کم است. اگر کسی علاقه مند باشد می تواند تهیه کند.تا جایی که من می دانم عزت گویا فقط یک دختر داشته که گویا چند سال پیش از دنیا رفته است. نوادگان او در اسالم هستند. گل اقه هم شش هفت سالی ست که از دنیا رفته است. ولی بچه هایش زنده اند و در اسالم زندگی می کنند. در اسالم عزت را به نوعی مدافع ناموس خود می دانند. البته پیش از زندگی او در جنگل به اتهام جاسوسی برای شوروی مورد تفتیش قرار می گیرند و بعد سرهنگ دیلمی برای به زانو درآوردنش همسرش را گروگان می گیرد و او مصمم به کشتن سرهنگ دیلمی می شود و به جنگل می رود و ... حتی یک نفر را در روستای کلَه سرا به نام کتا جعفر(کدخدا جعفر) می کشد. علتش هم این بوده که گویا کدخدا خواسته بود او را دستگیر و تحویل دهد که عزت به او تذکر می دهد و می گوید به من نزدیک نشو. من در خانه ات نان و نمک خورده ام. وگر نه مجبورم با تیر بزنمت. من را مجبور نکن که این کار را بکنم و ... ولی کدخدا گوش نمی کند و به او می گوید تسلیم شو و اقداماتی می کند که عزت با یک تیر او را از پا در می اورد و بعد ... به عنوان ضد دولت مرکزی از طرف مسئولین سیاسی و امنیتی و نظامی منطقه معرفی می شود و بارها برای دستگیری اش نیرو می اید ولی موفق نمی شوند. تیرانداز ماهری بوده است. و... نام او در اذهان مردم مثبت است. و البته داستانش بسیار مفصل است....قَچَقَه عیزت ghachagha eizat یعنی عزت قاچاق. عزت فراری. نام اصلی اش عزت بود. در اسالم به قَچَقَه عیزت معروف است. لطفاً نامش را اصلاح کنید.
توضییحات :مسعود شهبازلی
قبل از اینکه در ماهنامه ازموده چاب بشه من پیشتر در پیرامون ان تحقیقاتی کرده بودم از جمله درتالش اذربایجان،وتقریبن اززندگینامه ی ان اطلاع دارم،ودرزمان کنکاش دنبال تصویری از از او بودم که شادروان فقید نبی اقای طاهری پدر بزرگوار دکترطاهری 3 قطعه عکس ،یکی از خود عزت و دیگری از برادرش بنام یالَه اَقه ویکی هم خانوادگی عزت،را بمن دادندوچون اقای ازموده هم پیرامون ان فعالیت میکرد عکسها را برای چاپ مقال اش در خصوص عزت را به اودادم ومن از ادامه ی کار دست کشیدم/ وشماره ی ماهنامه را از اقای ازموده بخواهیدکه احتمالن دارند/.
"لقمان ﺣﮑﯿﻢ" ﮔﻮﯾﺪ:
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ،
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ
ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ کرد
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ ،
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ کردم !
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ
ﻭ خوشهﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ ؛
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ :
در کشتزار زندگی نیز چه بسیارندسرهایی که بالا رفته اند اما در حقیقت خالی اند...