قدیمی ها و مردم شهرستان هشتپر طوالش (تالش فعلی) مرحوم اسحق راضی را خوب می شناسند مرحوم اسحاق راضی از محبوبترین و فعالترین مامور شهربانی وقت بودند و همیشه با موتورسیکلتی که در اختیار داشتند در خیابانهای شهر گشت می زدند و هرگونه حرکات مشکوک و مخل امنیت را کنترل می کردند و بهمین خاطر، مردم تالش این مامور خدمتگزار را بسیار دوست داشتند .یکی از فعالیت های ایشان این بود که جلوی مدارس دخترانه بامزاحمین نوامیس برخورد می کردند و شاخصه های مثبت این مرحوم باعث شده بود که مردم مرحوم راضی را دوست داشتند و هنوز هم خدمات ایشان از حافظه مردم، پاک نشده و از ایشان به نیکی یاد می شود .
براستی که این شعر سعدی در مورد این مرحوم صدق می کند
سعدیا مرگ نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
یکی از فرزندان مرحوم مختصری از زندگینامه ایشان را ارسال کرده اند که نقل می کنم :
شادروان اسحق راضی احمدسرایی در روز ۱۷ فروردین ۱۳۲۴ در روستای احمدسرگوراب شفت نزدیگی رشت در استان گیلان ، در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود وی کودکی چالاک ،شجاع، زیبا، خوش اندام و خوش سر و زبان بود .
دوران ابتدایی را در شفت گذراند و در دوران تحصیلی همیشه مبصر کلاس بود .
از همان زمان هم کسی حق چپ نگاه کردن به سایه دخترهای مدرسه را نداشت در خاطره ای که خود تعریف میکرد ، یکی ازمزاحمین نوامیس در راه مدرسه مزاحم یکی از دخترهای ساکت و نجیب میشده ایشان انها را تعقیب کرده بعد ازثابت شدن ماجرا جلوی پسر نوجوان را میگیرد و حسابی اورا تادیب می کند ولی در یک کمین نا جوانمردانه با تیغ روی لبش میکشند و تا چانه اش را میبرند طوری که اویزان بوده و تا آخر عمر این برش فراموش ناشدنی که نشان از غیرت و شهامت وی از همان ابتدا داشت بیادگار روی صورت وی مشهود بود
بعدها همراه برادران بزرگتر به رشت سپس به تهران جهت ادامه تحصیل میرود پس از انجام خدمت مقدس سربازی به اموزشگاه پاسبانی رفته و بعد از فارغ التحصیلی در شهرستانهای فومن ،صومعه سرا و رشت و تا اخر عمر عزیزش در شهرستان تالش در خدمت مردم میهنش خدمت نمود
بارزترین زمان خدمت وی به قبل از انقلاب برمیگردد که جوانان بسیاری خاطرات متعددی از وی در ان دوران دارند ،
در انتها پس از فرماندهی پاسگاه پره سر به تالش منتقل و معاونت پاسگاه شهری را به عهده گرفت و همانجا نیز از خدمت بازنشسته گردید
مرحوم اسحاق راضی همیشه چهره ای شاد مصمم خندان داشت بسیار بذله گو و خوش صحبت و مهربان بود و به مردم و کودکان علاقه بسیار زیادی داشتند .
سرانجام پس سانحه دردناک تصادف بعد از تحمل یازده ماه رنج ناشی از ان در تاریخ ۲۷ فروردین سال ۱۳۸۲ به رحمت ایزدی پیوست
یادش گرامی باد !